سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توکّل، دژ حکمت است . [امام علی علیه السلام]

     خالد لویمی


بزرگ برادرانش نبود اما منش وشخصیتش به او بزرگی داده بود ؛حتی اسبش ،شموخ، هم در میان اهالی معروف بود؛ عصرها سوار برآن به احشام وزمینش سرمی زد گاهی هم برای حفظ صله به آنسوی دشت می رفت.جندیل ازمشایخ معروف حرف درستی زده بود:


"موکلمن رکب ،صار خیال؛ الفرس ایریدخیاله"


اغلب بزرگان بر لیاقت شایع در اسب سواری ،صحه می گذاشتند .شایع در مهمان نوازی سرآمد بود برای همین مضیفش ،همیشه برپا بود ؛هلاهل ،زن اولش درحد خودش یک عشیره بود ؛گاهی بزرگان قبیله برای مشورت، نزد اومی آمدند ؛هلاهل ،زنی در تراز شایع بود؛ترکیه ،زن دومش،اهل منطقه سید چریم بود؛اوهم زن بردبار وزحمتکشی بود.سمفونی عشیره شایع کامل بود جنب وجوش زمین وآسمان وآدمها،نشان اززندگی داشت ؛همه ،همدیگر رامی شناختندحتی اگر باهم نزاع پیدا می کردند به روزها امتدادپیدا نمی کرد.......


آنروز همهمه بلندی در روستا شنیده شد؛شب قبلش شماری ازاحشام شایع ،بسرقت رفته بود برای اهالی قابل قبول نیود؛کسی که حارس هیبت وعزت عشیره است موردتعدی قرار گیرداما تفکر شایع از جنس دیگری بود:


"یاجماعه دیرتنا ما تنباگ ؛المحتاج ماهو حرامی ؛لورزقه منهوب لوامضیع دربه"


شایع بشکلی با جان لاک همنظریه بود؛انسانها را الواح سفیدی می دانست که محیط ،آنها رارنگ آمیزی می کند ؛باید با چشم پوشی ،برخی لکه ها را غلط گیری کرد؛اشتباه همزادبشر است وگاهی محیط بان به آن دامن می زند اما ذات؛همان کودک معصومی است که در بدترین حالت نباید بیشتر ازدلسوزی تنبیهش کرد.......


جوانان عشیره ،همچنان در فاز حماسه بسر می بردند بهمین دلیل ،دزد را کتف بسته بخدمت شایع آوردند؛اوهم بشیوه خاص خودش برخورد کرد:


"عمی ما اگلک انت منهوولکن لاتهدرعرق جبینک ؛خلی عگلک یرزق اهلک اذا ما تگدر اتصیرنخله ؛من تاکل التمره اعرف قیمه الفصمه"


شایع ،جوان را ضیافت کرد ؛چفیه وعگال نویی که از بصره آورده بودرابه اوهدیه کرد؛سوار بریکی ازاسبهایش اوراروانه  عشیره اش کرد.نحوه برخورد شایع با انسانی که دچار اشتباه شده است ؛تاثیر فراوانی برمردمان آن خطه داشت بنحویی که بعد از ایامی جمعی از بزرگان آن جوان ،سوار بر خیول اصیل عربی بخدمت شایع رسیدند واعلام کردند زین پس آنان،پاسدار قلمرویش هستند.......


روزگار ،شایع را دربستر بیماری گرفتار کرد ؛مردی میانسال با چشمانی پرازاشک افسوس از اینکه روزی حتی شیران نیز می افتند به عیادتش آمده بود:


"عمی تعرفنی"


شایع خیراتش را آرشیو نمی کرد ؛اگر کمکی می کرد ؛سریع از خودش عبور می کرد ؛اعتقادداشت گاهی لازم است عاقل،ابلهی کند.سالیانی دور،این مرد میانسال بنزداومراجعه کرده بود؛شایع با فروش بخشی از احشامش اورا سر وسامان داد؛او حالا صاحب ملک واملاک است ومعیشت خیلی ها ، به امانت او واگذار شده است ؛آمده بود به شایع بگوید که گاهی مرگ ،پایان زندگی نیست.
.......................


عبدالله ؛پسربزرگ شایع است ؛وکیل زمینهای پدرش بوداما حالا این زمینها نی زار است پولهای زمین آهن الات شده است هرسال هم این آهن الات تلفات می گیرد؛فرزندان روستا هم ناطوری زمینهای  سابقشان را می کنند ؛روزگار بدجوری از زندگی آنها جذر گرفته است. عبدالله ، کارمند یکی از ادرات خدماتی است ؛بزرگان منطقه اورا بنام بزرگ  حاج شایع می شناسند؛خیلی  دوست دارد ؛بعدهافرزندانش را بنام او بشناسنداما دغدغه اضافه کار دارد؛تکلیفش را نمی داند با حموله سنت علقه اجتماعی را داشته باشد واز نشانه های گذشته میراث داری کند یا اینکه کروات مدرنیسم وابزارمحوری راببندد وباچهاردیواریش حال کند اما بیشتر از همه احتیاج به فراغ بال دارد؛برای همین ؛شیشه عقب ماشینش حرف دلش را زده است:


"محتاج شمسیه لراحه البال؛ لیش عطلت هذا الدکان یا انسان"


.........................
وهاب ،تنها فرزند عبدالله است ؛پدرش ازبین تمام قوانین زندگی ،سیاست تنظیم خانواده را بیش ازحد جدی گرفته است ؛اغلب هم نسلهایش هم روی همین ریل در حرکتند .وهاب دانشجوی سال آخرمهندسی صنایع است ؛بسیار باهوش وبا مطالعه است؛با اندکی جابجایی آرزوها،پدرش ،افتخار وبلند آوازگی را در پسرش پس انداز کرده است؛ هرچند عبدالله از زمین پدرش ؛چیزی حصاد نکرد اما وهاب وهم نسلهایش ؛زمینهای حاصلخیزی هستند.


وهاب با آخرین فن آوریهای الکترونیکی وارتباطی آشناست ؛دوستان زیادی دارد اماخیلی ازآنها را ندیده است؛هرچند پدرش ،حلقه ارتباطی کاری خوبی دارد اما وهاب ، حلقه اجتماعی رنگارنگی دارد که تکنولوژی برایش فراهم آورده است ؛وهاب دیگر عادت کرده است که اقوام ودوستان نزدیکش را بهنگام زفاف یا تدفین ببیند گاهی هم که دلش برای دوستانش تنگ می شود ؛مسجی حواله امواج نامرئی می کند اما هنوز بهنگام عید فطر دشداشه اش را می پوشد؛گاهی حلال ماه به حلول سنت درمدرنیته منجرمی شود وگاهی هم چوبیه سنتی انسانهای مدرن موسیقی روز می شود؛همه بشکلی بودندوهستند؛


کلمات کلیدی: منقول من موقع بروال

نوشته شده توسط amirsalehi 91/4/13:: 1:50 عصر     |     () نظر